شرمنده ی همه ی دوستان به دلیل غیبت طولانی. بیا به مدینه سری بزنیم. به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم. خبر رسیده که این روزها علی. بیا به خانه ی بی فاطمه. هرچند وصف عشق تو اندازه ای نداشت.

مدت زیادی نبودم و هیچ مطلب تازه ای نذاشتم از همگی شما عزیزان عذرخواهی می کنم راستش رو بخواهید درگیر مراسم عروسیم بودم. ولی الان برگشتم و قول میدم براتون مطالب تازه و زیبایی بزارم. از این غار هزار اندر هزاران کوچه پس کوچه. که می رویند خزهای غم و اندوه هر ساعت. دلم تنگ غروب روز پائیز است. در شهری که خورشید آبرو دارد. دلم تنگ سحرگاهان دشت و کوه انسان است. که در باغش هزاران میوه می روید. ودر هر میوه طعم زندگی را می چشیدم من.

مامان با, بابا صحبت کرد راجع به علیرضا اونم حرفی نزد یعنی قبول کرد که این پنج شنبه یعنی دو روزه دیگه بیان واسه اشنایی و باقیش. دلم میخواهد جاخوش کنم در دنج ترین جای کافه ای سیگار پشت سیگار دودکنم و ککم هم از رفتنش نگزد. بعدش یک فنجان قهوه تلخه تلخ سفارش بدهم وبا تلخی وجودم سربکشم.